دیدن، پیش از کلام آغاز می شود

شیوه های دیدن:
هیچ چیز نمی تواند با «دیدن» واقعیات جهان پیرامونی ما برابری کند. شیوه های دیدن در انسان چنان تکامل یافته است تا به شناخت، ادراک و فهم ما از آن چه در جهان می گذرد، کمک کند.در زبان روزمره، « نگاه کردن» و « دیدن» هر دو به جای هم به کار می روند؛ ولی در حقیقت معنای متفاوتی در درون خود دارند:
نگاه، ادراک و باور های ما در طول زمان تغییر پیدا می کند. نگاه، همراه با درک است و دیدن؛ عملی فیزیکی است.نگاه، زمان بر است ولی دیدن سریع اتفاق می افتد. می توان گفت « نگاه کردن» عملی کنشی و « دیدن» عملی واکنشی در برابر آنچه پیش چشم قرار می گیرد است.
نگاه کردن بر « چگونگی» استوار است و تصویر، نگریستنی بازآفریده یا تولید شده است. تصویر از هر نوع که باشد؛ شیوه ای از دیدن و نگاه کردن توامان است که اینک تجسم یافته ولی زاویه ی دید در تصویر متعلق به سازنده ی آن تصویر است. او خواسته است از آن زاویه ی خاص، به موضوع بپردازد.
یک تصویر، زمانی به عنوان یک «اثر هنری» ارایه می شود که بیننده موارد زیر را در نگاه کردن به آن، لحاظ کند:
زیبایی، حقیقت، نبوغ، تمدن، شکل، ذوق و ... .
این ویژگی ها، فرضیه هایی هستند در زمینه ی هنر که در جامعه و نزد مردم تاثیرگذارند. گرچه ممکن است در دوره ی معاصر، برخی از این فرضیات با اثر هنری تطابق نداشته باشند.
اختراع عکاسی، اختراع چشمی مکانیکی بود که امکان انتخاب بخش گزینشی از یک موضوع را به بیننده–عکاس- می بخشید.گزینشی که در نحوهی نگاه کردنی غیر معمول و از زاویه ای متفاوت ریشه دارد. تصویر، نگاهی ست که در زمان و مکان محدود نمی شود ولی در گستره ی نگاه ها می گنجد. مسیر نگاه به تصویر و ویژگی این نگاه، به سوی ایجاد دریافتی تازه از جهان و اجزاء آن منتهی می شود و بدین سان جهان تازه و جدیدی را مهمان چشمان می کند. این جهان جدید هم در تصاویر و هم در نگاه به آن نمود می یابد.
امپرسیونیست ها، جهان را امری غیرایستا وکوبیست ها؛ تمام امکان دیدهای مختلف و ممکن را یکجا در یک اثر به تجربیات بصری ما هدیه دادند.
در گذشته، تصاویر، نقوش و رنگ ها جزیی ازحافظه ی بنا محسوب شده و زندگی درونی ساختمان و روح و بیان بصری بنا را در مقابل دید و درک بینندگان قرار می دادند و هنرهای به کار رفته ی بصری در ساختار بنا؛ ویژگی خاص و متمایز کننده ی آن بود.
هرگاه اثری هنری می خریم، شیوه ی نگاه کردن به موضوع اثر را نیز با خود به خانه می بریم. این امر همانندی ای بوجود می آورد میان مالکیت اثر و شیوه ی دیدن آن که درهم آمیخته می شوند و نگاه ما را جهت و معنا می بخشند. اثر هنری، شامل اجزایی ست که به شیوه ای خاص کنار هم چیدمان شده اند.هرچند ممکن است این اجزاء ویژگی خاصی نداشته؛ معمولی، تکراری و حتا پیش پا افتاده به نظر برسند؛ اما این نگاه و شیوه ی دیدن ما ست که آن ها را تغییر داده، چنان که گویی همان آشنایان همیشگی و عادی، اکنون هویت و بیانی تازه یافته اند.
هنر می تواند توان همدلی و ظرفیت احساس یگانگی با جهان معنا و ذهن هنرمند را در ما تقویت کرده و از این طریق باهنرمند و دیگر بینندگان اثر، اتصالی زنده و فعال برقرار کند.
در اهمیت وجود آثار هنری و نگریستن به آن:
از دیدگاه فردی، دیدن یک اثر هنری و بررسی ذهنی آن به رشد و ارتقا کیفیت و روند خلاقیت در ما کمک می کند. دیدن یک اثر، تفکر نقادانه را در ما به فعالیت انداخته و انرژی درونی را تقویت می کند. از طرف دیگر، هنر و تماشای آثار هنری در همه ی انواع متنوع آن، می تواند نقش محوری برای گردهم آمدن افراد با یک هدف معین و مشترک و ایجاد ارتباطات انسانی حول موضوع اثر و یا نحوه ی اجرای آن و تبادل نظر افراد با یکدیگر شود و جامعه ای کوچک با علاقه مندی مشترک ایجاد کند.
توانایی لذت بردن از هنر تاثیرات مثبتی بر سلامت جسم و کیفیت زندگی ما دارد. گاه هنر و جنبش های هنری در متن جامعه و سلیقه ی آن تغییر ایجاد می کند و قدرت آن را دارد تا موجب بالا رفتن آگاهی در باره ی مباحثی شود که جامعه و گاه بیش از یک جامعه ی معین محدود و منفرد را تحت تاثیر قرار می دهد.
روش های مشاهده ی اثر هنری کدام است؟
آثار هنری یکی از روش های جذاب و تاثیرگذاری ست که به زندگی ما معنا می بخشد و باعث می شود تا درک بهتر یا جدیدتری از جهانی که در آن زیست می کنیم، به دست بیاوریم. این امر، بخش ضروری از فرهنگ بشری را شامل می شود؛ چرا که بما اجازه می دهد تا به درک عمیق تری از احساسات خود دست پیدا کنیم و خودآگاهی خویش را ارتقا بخشیم. از طرف دیگر موجب گشایش ذهن و حس ما در مواجه با ایده ها و تجربیات بصری-حسی جدید، می شود.
استراتژی هایی برای مشاهده ی آثار هنری:
1- در اولین قدم، ذهن خود را آماده ی مواجه با اثر هنری نماییم و پیش داوری ها را کنار گذاشته و با دیدی باز به دیدن آثار برویم.
2- قدم دوم، در صورت امکان؛ مشاهده ی اثر از نزدیک است.
3- سومین قدم بسیار مهم است: کفش های هنرمند را به پا کرده و سعی کنیم راهی را که در آن قدم زده و موجب دست یافتن به الهام، تفکر، نتیجه گیری او از اتفاق یا موضوعی خاص شده وچگونگی اجرای اثر تا به پایان را رقم زده؛ بپیماییم. این که بتوانیم خود را به جای او بگذاریم و سعی کنیم هدف، پیام یا احساس اورا در طی این مسیر بیابیم و درک کنیم.
4- مواد مصرفی و ابزار، شیوه و تکنیک اجرای اثر و چرایی انتخاب اورا مد نظر قرار دهیم.
توجه به بستری که اثر در آن فضا، مکان و زمان خلق شده نیز بسیار مهم است. این بستر شامل تکنیک هایی در زمینه ی تحقیق و تجزیه و تحلیل نیز می شود. تحقیق و جستجو در باره ی هنرمند و شناخت افکار و زمانه ی او به ما کمک می کند تا سبک، پیام یا هدف و احساس اورا بهتر بفهمیم و بیان هنری وی را بیشتر درک کنیم.
مزیت مشاهده از نزدیک باعث می شود تا جزییات اثر بر ما روشن شود. دقت در مجموعه ی رنگ ها و نحوه ی ترکیب رنگ ها در کنار هم، بررسی اشکال و خطوط – در صورتی که اثر کاملا انتزاعی نباشد وشکلی واضح در آن حضور داشته باشد- ارتباط اشکال با یکدیگر و شیوه ی ترکیب بندی و حضور یا عدم حضور بافت در اثر؛ به درک محتوا یاری می رساند.
نگاه صرف به هنر مدرن بدون تجزیه و تحلیل، گره ای از ما در فهم این گونه آثار و برقراری ارتباط با آن کمکی نمی کند.
مشاهده ی بدون پیش داوری و محدودیت های ذهنی، اجازه می دهد تا از تلاش برای درک و لذت بردن از آثار هنری دست نکشیم.
دقت نظر، تجزیه و تحلیل و بررسی جزییات و عناصر بصری به درک زیباشناسی آثار نیز کمک می رساند. پس از بررسی جزییات باید چند قدم از آن فاصله گرفت و سپس کل اثر را نگاه کرد و به برداشت جدیدی از آن رسید.
فرحناز همدانیزاده