مجموعه پرتره
سحابی در بیان تصویر خود روایتی از حضور خلق میکند، او از جهان دو قطبی عبور کرده و روایت میسازد و سپس به جهان آشتی با خود و دیگری باز میگردد . دیگری برای درک تشکل وجودی خود میبایست از سه بعد دنیای سحابی در پرترهها عبور کند: نخست دنیای کلی پرتره که مرحلۀ درک رنگ و فرم است. دوم مرحلۀ دریافت چهره است که مخاطب با دیدن پرتره و با عبور از رنگ و فرم، دریافتهای جزئیتر از خودبیانگری چهره و خطوط آن به دست میآورد. در سومین مرحله است که چشم به عنوان اصلیترین جزء چهره در پرترههای سحابی رخ مینماید، چشم مبدل به پروتوتیپ چهره شده و اصلیترین ویژگیهای چشم، حفرههایی سخت و سنگ شده در گذر دوران است. بخش دیگری از پرترهها شامل خودنگارههای اوست. این خودنگارهها علاوه بر ویژگیهای مشخص پرترهها که ذکر شد، در همۀ آنها نگاه طنزآلود سحابی به جهان بیرون مشهود است.
سهراب احمدی