مجموعه ماشین قراضه
مهدی سحابی در مجموعۀ «ماشینهای قراضه» بیش از هر چیز در پیِ بیانی فرمالیستی از اتومبیل است. او با اصالت دادن به فرم، ماشینهای قراضه را همچون یک طبیعت بیجان فرض کرده و با تأکید بر جنبههای زیباییشناسانۀ آنها و پرهیز از برداشتهای ادبی و اجتماعی، سعی در استحالۀ معنایی نسبت به برداشتهای پیشین از «ماشینهای قراضه» دارد. چراغهای اتومبیل در فرم و معنا استعارهای از «دیدن» است، این استعاره معنای دیدن را در تعلیق قرار داده و کنش دیداری و عاملیت فرم را در مرکز توجه قرارمیدهد. ماشینهای قراضه با شکستها و ویرانی بسیار در فرم، نشست و رسوب زمان و ماشینهای تصادفی کنش «دیدن» را در گسترۀ زمان، در تردید و پرسش قرار میدهند.
سهراب احمدی